افزایش رسمی قیمت کارخانهای خودرو که اکنون اغلب محصولات داخلی را به مرز یا بالای نیم میلیارد تومان رسانده است، در شرایطی رخ داده که همزمان قدرت خرید بخش بزرگی از جامعه به شدت کاهش یافته است. در چنین وضعیتی، بازار خودرو به تدریج تعادل خود را از دست میدهد؛ نه دلالها مانند گذشته انگیزهای برای فعالیت دارند و نه مشتریان واقعی توان مالی خرید را دارند. به عبارت دیگر، بازار در حالتی قرار گرفته که در آن «قیمت هست، اما تقاضا نیست».
اکنون حتی خودروهای اقتصادی دیگر واقعاً اقتصادی نیستند؛ پراید و تیبا حذف شدهاند و کوییک و ساینا با قیمتهای بیش از ۵۰۰ میلیون تومان عملاً از سبد خرید خانوارهای کمدرآمد حذف شدهاند. خودروهای پرفروش مانند دناپلاس و پژو ۲۰۷ نیز قیمتهایی تا حدود یک میلیارد تومان دارند و خریداران با بودجه مشابه میتوانند به خودروهای مونتاژی مجهزتر روی بیاورند. این موضوع باعث بر هم خوردن تعادل قیمتی میان خودروهای داخلی و مونتاژی شده و ساختار تقاضای بازار را کاملاً تغییر داده است.
از طرف دیگر، فعالیت دلالان به طرز قابل توجهی کاهش یافته است. دیگر نه سود قابل توجهی برای سفتهبازی وجود دارد و نه شکاف قابل توجهی میان قیمت کارخانه و بازار دیده میشود. در واقع، خودرو دیگر کالای سرمایهای نیست بلکه به کالایی مصرفی تبدیل شده که توان خرید آن برای بسیاری از دسترس خارج است. در این میان، خودروسازان ماندهاند و انبارهایی که احتمالاً به زودی پر خواهند شد، مگر آنکه راهحلی بیاندیشند.
وضعیتی که امروز در بازار خودرو ایران مشاهده میشود، فراتر از کاهش مقطعی فروش است؛ رکود آرام و خزنده در حال تثبیت است. تقاضا وجود دارد اما «ناتوان» است. بر اساس گزارش بانک مرکزی، بیش از ۴۳ درصد خانوارهای ایرانی فاقد خودروی شخصی هستند. با این وجود، نبود ابزارهای مالی مؤثر برای خرید مانند لیزینگ واقعی یا تسهیلات قابل دسترس باعث شده نیاز واقعی به خودرو به تقاضای بالفعل تبدیل نشود.
در این شرایط، تنها افزایش قیمت نیست که باعث کاهش تقاضا شده؛ نااطمینانیهای سیاسی و اقتصادی به ویژه در هفتههای اخیر نیز نقش مهمی داشتهاند. وقتی هر لحظه احتمال تغییرات ناگهانی در بازار یا سیاستهای کلان وجود دارد، مردم ترجیح میدهند نقدینگی خود را حفظ کنند تا آن را به کالایی مانند خودرو تبدیل کنند.
با توجه به زیان انباشته و بدهیهای سنگین خودروسازان، افزایش قیمت کارخانه امری اجتنابناپذیر بود. اما سؤال این است که آیا میتوان با روش فعلی فروش (تنها نقدی یا پیشفروش) ادامه داد؟ پاسخ واضح است: خیر. بازار فعلی نیازمند تغییر رویکرد از تولیدمحوری به بازارمحوری است. این تغییر باید نه فقط در شعار بلکه در عمل انجام شود.
اگر خودروسازان قصد دارند به فروش ادامه دهند، باید ابزارهای مالی جدیدی وارد کنند؛ نه فقط اقساطیهایی با بهره بالا و شروط سخت، بلکه مدلهایی مانند لیزینگ بلندمدت، طرحهای اشتراکی خودرو، پرداختهای منعطف و همکاری با بانکها برای ارائه تسهیلات کم بهره و بلندمدت.
از سوی دیگر، حذف خودروهای ارزان قیمت شکاف جدی در بازار ایجاد کرده است. اگر خودروسازان نتوانند محصولاتی با قیمت تمامشده پایین، طراحی ساده اما ایمنی قابل قبول و هزینه نگهداری کم تولید کنند، این بخش از بازار را از دست خواهند داد. چنین خودروهایی نه انتخاب، بلکه یک «ضرورت» برای حفظ پیوستگی تقاضا در بازار به شمار میآیند.
همچنین، بستههای تشویقی فروش مانند خدمات پس از فروش رایگان، گارانتی بلندمدت، تخفیف بیمه یا سرویسهای رایگان میتوانند در شرایط کنونی نظر مشتریان را جلب کنند و ریسک خرید را کاهش دهند. دیگر نمیتوان فقط به فروش خودرو فکر کرد؛ باید ارزش ادراکی محصول برای مشتری افزایش یابد.
در پایان، بازار خودرو ایران در آستانه یک نقطه عطف قرار دارد. ادامه مسیر با سیاستهای فعلی تنها به رکود بیشتر و فرسایش منابع خودروسازان خواهد انجامید. برای حفظ جریان فروش و باقی ماندن در صحنه، خودروسازان باید مدل کسبوکار خود را از پایه بازنگری کنند. فرصت هنوز باقی است، اما نه برای همیشه.