با یک مقایسه کامل بین رم ۲۵۰۰ و مرسدس بنز اسپرینتر، خواهیم دید که کدامیک برای حمل بار و رانندگی روزانه، ون مناسبتر است یا پیکاپ.


برای پی بردن به اینکه آیا یک ون میتواند جایگزین مناسبی برای یک وانت باشد، یک تست یک ساله با مرسدس بنز اسپرینتر ۲۵۰۰ AWD مدل ۲۰۲۴ انجام دادیم. تاکنون متوجه شدهایم که ون برای حمل بار عالیست، برای یدککشی چندان مناسب نیست، در آفرود قدرت شگفتانگیزی دارد و نسبت به وانت انعطافپذیری بیشتری دارد؛ اما زندگی روزمره با آن چگونه است؟ پس از نزدیک به یک سال رانندگی با اسپرینتر، تصمیم گرفتیم مدتی را با یک وانت سپری کنیم تا پاسخ را بیابیم.
برای این منظور تصمیم گرفتیم به سراغ یکی از پیکاپهای رم برویم چون ساختههای این برند به خاطر کابینهای مدرن، جذاب و راحتی روزمره همیشه محبوب ما بودهاند. هرچند، من و مسئول روابط عمومی رم کمی در مورد اینکه رم ۱۵۰۰ یا ۲۵۰۰ برای این مقایسه مناسبتر است، بحث داشتیم. اسپرینتر ما برچسب ۲۵۰۰ دارد و ظرفیت بار ۱۳۵۵ کیلوگرمی آن در حد وانتهای سهچهارم تنی است اما ظرفیت یدککشی اسپرینتر ۲۲۷۰ کیلوگرم است که کمتر از یک وانت متوسط است، در حالی که رم ۲۵۰۰ ظرفیت یدککشی بین ۶۸۰۰ تا ۹۰۰۰ کیلوگرم دارد. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که رم ۲۵۰۰ انتخاب بهتری است. برای یک سفر جادهای کوتاه در نیویورک، رم ۲۵۰۰ لارمی دو کابین ۴×۴ با پیشرانه دیزلی کامینز، ظرفیت بار یک تن و ظرفیت یدککشی ۸۹۰۰ کیلوگرم گزینه ایدهآلی بود. قیمت این پیکاپ ۸۰,۳۵۰ دلار بود که در محدوده قیمتی اسپرینتر ۲۵۰۰ AWD ما با قیمت ۸۰,۸۲۴ دلار قرار داشت.
یکی از مشکلات اصلی اسپرینتر، ورود به کابین است اما این کار در پیکاپ حتی سختتر بود چون هیچ پله میانی بین زمین و کف کابین وجود ندارد. با این حال، وقتی وارد کابین میشوید، واضح است که رم برای مالکان طراحی شده ولی اسپرینتر برای رانندگان ساخته شده است. چیدمان داشبورد اسپرینتر مرتب است اما از پلاستیکهای صنعتی ساخته شده، درحالیکه رم، مانند اکثر پیکاپها، بیشتر شبیه یک خودروی سواری طراحی شده است. صندلیهای اسپرینتر هرچند به اندازه رم لوکس نیستند اما به همان اندازه راحتاند. هر دو خودرو صندلیهای عقب جاداری دارند اما رم حس لوکستری دارد چون در اسپرینتر سرنشینان عقب مانند نشستن در یک راهرو هستند.
هر دو خودرو عرض یکسان ۲,۰۲۰ میلیمتر دارند اما اسپرینتر با دماغه کوتاهتر، در جادههای باریک بسیار راحتتر هدایت میشود. در رم اغلب احساس میکردم به خط مقابل تجاوز کردهام، اما نگاه به آینههای جانبی نشان میداد که کاملاً در خط خودم هستم. بزرگترین نگرانی در انتخاب مدل ۲۵۰۰ بجای ۱۵۰۰ برای این تست، کیفیت سواری ضعیفتر به دلیل فنرهای قویتر برای ظرفیت بار و یدککشی بیشتر بود اما هرچند سواری رم قطعاً پرتکانتر از اسپرینتر بود، نمیتوان گفت که راحتی بسیار کمتری داشت. رم یکی از بهترین وانتهای سهچهارم تنی از نظر سواری است و در جذب ناهمواریها عملکرد خوبی داشت. وقتی جاده ناهموار میشد، وانت بسیار ناراحتکننده بود اما این موضوع برای اسپرینتر هم صدق میکند چون ارتفاع زیاد آن، حس تکان خوردن را بیشتر میکند.
هر دو خودرو در جادههای صاف عملکرد خوبی دارند اما در جادههای ناهموار به وضوح نامناسباند. بخش بزرگی از سفر من در جادههای باز بود و در این شرایط اسپرینتر برتری داشت. این ون بهتر هدایت میشود در حالیکه رم تمایل به انحراف داشته و نیاز به اصلاح مداوم فرمان دارد؛ اما وانت در برابر بادهای جانبی که میتوانند تجربهای پرتنش برای اسپرینتر در روزهای طوفانی ایجاد کنند، تقریباً مقاوم است. رم در سرعتهای بالا پایدارتر بود و میتوانستم بدون تأثیر موج کامیونها از آنها عبور کنم که این مسئله برای اسپرینتر با بدنه جعبهای چالش بزرگی بود.
سبقت گرفتن با پیکاپ بسیار آسانتر بود. این موضوع تعجبآور نیست، چون موتور ۶.۷ لیتری توربودیزل شش سیلندر خطی رم با ۴۳۰ اسب بخار و ۱۴۶۰ نیوتن متر گشتاور در تقریباً همه زمینهها موتور ۲ لیتری توربودیزل چهار سیلندر اسپرینتر با ۲۰۸ اسب بخار و ۴۵۰ نیوتن متر را پشت سر میگذارد. فکر میکردم به خاطر موتور بزرگتر و حداقل نیم تن وزن بیشتر، مصرف سوخت رم به ۱۱.۷ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر اسپرینتر نزدیک نباشد اما اشتباه کردم. رم در سفر جادهای من میانگین ۱۲.۵ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر مصرف داشت. البته این حالت در حالت خالی و با سرعت معتدل بود، در حالی که میانگین اسپرینتر شامل بار، یدککشی و سرعتهای بالا است. در حالت خالی و رانندگی آرام، اسپرینتر حدود ۱۱ لیتر در ۱۰۰ کیلومتر مصرف میکند، اما انتظار داشتم رم ۱۵ تا ۱۷ لیتر مصرف کند، پس ۱۲.۵ لیتر رقم مطلوبی بود.
یکی از ویژگیهای استاندارد موتور دیزل رم، ترمز اگزوز است که اسپرینتر به شدت به آن نیاز دارد. این ترمز حتی در حالت خالی هم قابل توجه است و اگر میخواستم فقط یک ویژگی پیکاپ را به ون منتقل کنم، ترمز اگزوز را انتخاب میکردم. ارتفاع اسپرینتر ۲,۸۱۹ میلیمتر است و نمیتواند وارد برخی پارکینگهای سرپوشیده شود، اما هرچند رم ۲۵۰۰ کوتاهتر است و دایره چرخش کمی تنگتر دارد، در پارکینگها مانور دادن با آن چندان آسانتر از ون نیست.
کدام برای رانندگی روزمره بهتر است؟
پس کدام یک برای رانندگی روزمره بهتر است، پیکاپ یا ون؟ هر دو نسبت به خودروهای سواری یا شاسیبلند بزرگتر و دستوپاگیرتر هستند، اگرچه دایره چرخش عریض پیکاپ کمتر از ارتفاع زیاد ون مشکلساز است. پیکاپ مطمئنا برای رانندگی سریعتر مناسبتر است، هرچند فرمان نسبتا بیدقت آن باعث میشود رانندگی با سرعت بالا چالشبرانگیز شود. ون سرعت آرامتری دارد اما لاستیکهای سواری آن باعث میشود به سرعت همان مسیری را طی کند که نشانه میگیرید و خستگی کمتری ایجاد میکند. بزرگترین مزیت پیکاپ، کابین زیباتر آن است که دلیل استفاده گسترده از پیکاپها به عنوان خودروی روزمره است. به طور کلی، من برای یدککشی پیکاپ و برای حمل بار ون را انتخاب میکنم اما به عنوان خودروی روزمره، پیکاپ کمی برتری دارد.